خبرهاي مرتبط با شستشوي فرش خبرهاي مرتبط با شستشوي فرش .

خبرهاي مرتبط با شستشوي فرش

ماجراي بانوي روستايي كه در 70 سالگي نقاش شد/«ننه حسن» رفت

ماجراي بانوي روستايي كه در 70 سالگي نقاش شد/«ننه حسن» رفت

پاك كردن شراب از روي فرش

ننه حسن درباره خودش و هنرش چنين مي‌گويد: «من منور رمضاني هستم. متولد روستاي سهرورد از توابع زنجان. كنار خانواده‌ام فرش مي‌بافتم و نقوش فرش‌ها را رنگ‌آميزي مي‌كردم. شير و پلنگ و اسب مي‌كشيدم و جيران و خاتون‌ها را رنگ‌آميزي مي‌كردم. هر چيزي كه به ذهنم مي‌رسد، نقاشي مي‌كنم. از كتاب‌هاي قديمي، شمشيرها و جنگ‌ها و يا آداب و رسوم خانواده‌ها را دوست دارم نقاشي كنم.


ماجراي بانوي روستايي كه در 70 سالگي نقاش شد/«ننه حسن» رفت
خبرگزاري فارس ـ گروه تجسمي: ديروز دوشنبه سي و يكم مردادماه ۱۴۰۱ خانم «منور رمضاني» مشهور به «ننه حسن» نقاش خودآموخته درگذشت. به همين بهانه تلاش كرده‌ايم، نگاهي داشته باشيم به آثار و زندگي اين هنرمند خاص. هنرمندي كه اگرچه دير و در كهن سالي به عرصه نقاشي و هنر وارد شد اما در همان مدت كم، عمر هنري تاثيرگذار و به يادماندني‌اي را سر گذراند.



منور رمضاني معروف به ننه حسن متولد ۱۳۱۶ خورشيدي در سهرورد و ساكن شهرستان خدابنده شهر قيدار از توابع استان زنجان، نقاش خود آموخته ايراني است. او نقاشي را در دوران پيري و در سن ۷۰ سالگي آغاز كرد. موضوع نقاشي‌هاي او را داستان‌ها، باورها و شيوه زندگي مردم روستاهاي آذربايجان و بخش مهمي از ادبيات شفاهي پيرامون او كه در خطر فراموشي بودند، تشكيل مي‌دهد. حسن رجبي فرزند كوچك اين مادرِ نقاش كه خودش هم هنرمند است، مشوق و حامي او براي نقاشي بود.



او در نمايشگاهي از آثار مادرش كه در سال ۹۳ در گالري شيرين برگزار شد، درباره علاقه مادرش به هنر نقاشي گفت: «مادرم از سال ۸۷ شروع به نقاشي با خودكار كرد و جهان‌بيني خودش را روي كاغذ آورد. من وقتي علاقه و استعدادش را ديدم، متريال‌هاي ديگر را به او معرفي كردم. حالا او با مواد ديگري مانند اكريليك كار مي‌كند. سال ۷۸ من سياه‌قلم كار مي‌كردم و مادرم كنار دست من مي‌نشست و از روي كارهاي من كار مي‌كرد. كارهايش از ديد من خيلي خاص بودند پس تشويقش كردم كه بيشتر كار كند و نقاشي بكشد.



وي افزود: «داستان‌ها و خاطرات دوران مختلف زندگي، اسطوره‌هاي ملي و بومي و خواب‌هايي كه مادرم مي‌بيند بيشترين تاثير را در نقاشي‌هايش دارد. مادرم از هفت سالگي قالي مي‌بافت. نقش‌هايي كه آنها در قالي‌هايشان مي‌بافتند سينه به سينه منتقل شده و به او رسيده است و حالا او آن‌ها را روي بوم مي‌آورد. او براي قاليبافي خودش رنگ درست مي‌كرد و همين باعث شد مادرم در زمينه رنگ استاد باشد و دنياي آن‌ها را خوب بشناسد. كار مادرم كاملا تجربي بود. نقش‌هايي كه در قالي‌هايش به كار مي‌برد امروزه درنقاشي‌هايش ديده مي‌شود. او پس از چند سال براي خودش يك سبك خاص دارد و كاملا خلاقانه كار مي‌كند.»



وي به زندگي‌ پر فراز و نشيب مادرش و رابطه آن با آثار و مفاهيم نقاشي‌هاي او اشاره كرد و گفت: مادرم سرشار از تجربيات و آموخته‌هايي است كه از قديم و از گذشتگان خود به ارث برده است كه اين آموخته‌ها شامل داستان‌ها و آيين‌هاي كهن است كه اين دانسته‌هاي ذهني مادرم را مي‌توان در قالب آثار نقاشي ديد، دانسته‌هايي كه نشان‌دهنده اصالت هنري مادرم است.



اولين نمايشگاه ننه حسن در خانه هنرمندان برگزار شد و مورد استقبال قرار گرفت. بعدها نمايشگاهي در لس‌آنجلس ميزبان نقاشي‌هاي او شد.



ننه حسن خودش هم براي نمايشگاهش در خانه هنرمندان تهران حضور داشت. افتتاحيه شلوغ بود و همه از ديدن ننه حسن و آثارش خوشحال بودند. او هم مشغول نقاشي كردن از فضاي نمايشگاه بود.



ننه حسن ساكن شهرستان خدابنده بود. او با كشيدن نقاشي شيوه زندگي مرسوم در حومه آذربايجان كه با گذشت زمان به فراموشي سپرده شده و بخش مهمي از ادبيات شفاهي پيرامون خود را به تصوير مي‌كشيد.



زندگي، طبيعت و انسان از شاخصه هاي مهم و مشترك اغلب آثار اين هنرمند است و نحوه بازنمايي تصاوير يادآور نقش‌هاي كهن و آثار تمدن‌هاي باستاني است كه گويي او اين شيوه بازنمايي را بي‌واسطه از پيشينيان خود آموخته و ميراث‌دار دانسته‌هاي آنان است.



ننه حسن درباره خودش و هنرش چنين مي‌گويد:
«من منور رمضاني هستم. متولد روستاي سهرورد از توابع روستاي خدابنده در زنجان. كنار خانواده‌ام فرش مي‌بافم و نقوش فرش‌ها را رنگ‌آميزي مي‌كردم. شير و پلنگ و اسب مي‌كشيدم و جيران و خاتون‌ها را رنگ‌آميزي مي‌كردم. بعد هم آن فرش‌ها را از روي نقش و نگارهايي كه كشيده بودم، مي‌بافتم و به پدر و خانواده تحويل مي‌دادم تا بفروشند. من دوست داشتم كتاب‌هاي قديم را بخوانم. يادم مي‌آيد كه برايم كسي را آورده بودند تا به من آموزش و درس بدهد. مادرم دوست نداشت من نقاشي كنم و از درس عقب بمانم.»



«هر چيزي كه به ذهنم مي‌رسد، نقاشي مي‌كنم. از كتاب‌هاي قديمي، شمشيرها و جنگ‌ها و يا آداب و رسوم خانواده‌ها را دوست دارم نقاشي كنم. در بچگي‌ام كتاب‌ها و قصه‌ها را برايم مي‌خواندند و آن‌ها در ذهنم مانده است. از رستم و سهراب تا مراسم عروسي و عزا همه داستان‌ها در ذهنم نقش مي‌بندد. از پنج سالگي فرش بافتم تا همين چند سال گذشته. الان هم كه سنم شده هفتاد و پنج سال راضي‌ام و گاهي هنوز هم قالي مي‌بافم و نان هم درست مي‌كنم. ما قالي مي‌بافيم و برادر شوهرم آن‌ها را مي‌فروخت تا خرج زندگي‌مان در بيايد.»



(ننه حسن با اشاره به تابلويي مي‌گويد)«يك بار خواب ديدم كه به مكه و براي زيارت مي‌خواهم بروم. من و پسرم در راه مكه بوديم كه يك راه سفيدرا پسرم رفت و انتهاي جاده ماه بود كه آنجا رسيد اما من از راهي رفتم كه به مكه نرسيدم و برگشتم. در همان لحظه از خواب بيدار شدم.»



«خدا در اين سن و سال به من ذهن داده است تا من نقاشي بكشم. من كه رفتني هستم و اين‌ها باقي مي‌ماند. من داستان‌هايي را مي‌كشم كه در ذهن‌ها باقي بماند. گاهي با نقاشي كردن تخليه روحي مي‌شوم و يا اگر خدايي نكرده عزيزي را از دست مي‌دهم، ترجيح مي‌دهم در آن شرايط نقاشي بكشم. تنها راه فرار از فشار و غم در لحظه‌هايي برايم ترسيم نقاشي است.»

تشريفات مجالس در تهران

 

 


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱ شهريور ۱۴۰۱ساعت: ۰۱:۵۷:۱۹ توسط:ادمين موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :